دو برگزیده از یک یادداشت طولانی: (نوشته محمد ایمانی)
1. اگر القای تقلب در نمازجمعه (توسط آقای هاشمی قبل از انتخابات 1376) به دور از انصاف بود، خیانت و تقلب نودولتان در انتخابات مجلس ششم (بهمن سال 1378) ناجوانمردانه تر بود.
محسن هاشمی دراین باره روز شنبه 9دی 1391 به روزنامه زنجیره ای بهار گفت «نمی توان خیلی از مسائل را واضح بیان کرد چون باعث کدورت اصلاح طلبان می شود. آنها پس از دوم خرداد مغرور شدند و به سمت افراط رفتند... آقای هاشمی در انتخابات مجلس ششم [ در تهران] بیستم شد. آن موقع مسئول انتخابات فهرست را می خواند ولی اسم ایشان را نمی خواند...
یک بساطی راه انداختند و کاریکاتور «آقاسی» را کشیدند. آن موقع به شورای نگهبان شکایت شد و هر صندوقی را باز کردند، آرای آن مخدوش بود. تا 30 درصد بازشماری شد و حاج آقا بیستم شد. افراطی های اصلاح طلبان و اجرایی های آنها تقلب کرده بودند»!
آن زمان مصطفی تاج زاده رئیس ستاد انتخابات کشور بود، مردی که بعدها در سال 87 و 88 به همراه کسانی چون مهدی هاشمی و در پوشش کمیته صیانت از آرا، نقشه القای تقلب و ایجاد آشوب را طرح ریزی کردند!
2. اظهارات رضا خاتمی و همسر وی در همان ویژه نامه روزنامه اعتماد (5دی91) قابل تأمل و عبرت آموز است.رضا خاتمی اذعان می کند کسانی مشغول تحریک آنها هستند که «در حرف از اصلاح طلبان رادیکال ترند اما در عرصه عمل بسیار محافظه کار هستند». او البته نام مردم را روی تحریک کنندگان می گذارد.
اما در همان مصاحبه همسر وی، خاطرات سال 76 را مرور می کند و می گوید «فردای دوم خرداد به یک کافی شاپ که پر از شور و هیجان بود، رفتیم. صاحب کافی شاپ با دیدن من جمله ای گفت که به فکر فرو رفتم، گفت چادرت را بردار، آقای خاتمی برنده شد، دیگه همه آزادیم! این حرف مثل یک هشدار بود و من فهمیدم اگر چارچوب اصلاح طلبی تبیین نشود، خطربزرگی آن را تهدید می کند. به خودم گفتم تازه اول دردسر است».
از آن روز، 7سال زمان برد تا سیدمحمد خاتمی در آخرین ماه های دومین دوره ریاستش به حرف بیاید و 16آذر83 پس از هو شدن در دانشکده فنی دانشگاه تهران بگوید «از اردوگاه اصلاحات صدای دشمن به گوش می رسد».